يا حسين...

متن مرتبط با «من بودم ودل بود وکناری» در سایت يا حسين... نوشته شده است

تغييرات با استفاده از منطق فازي

  • این مقاله به مشکل تعریف اولویت حمایت از سرمایه گذاری برای نوآوری و تغییرات تکنولوژیک در میان چندین نهاد رقیب در بخش صنعتی اقتصاد ملی می پردازد. این تاکید می کند که تغییرات فن آوری باید با در نظر گرفتن آمادگی سازمانی شرکت ها برای استفاده موثر از فناوری های جدید اجرا شود. موضع نویسنده بیان شده است ، با بیان اینکه معیارهای آمادگی سازمانی برای نوآوری و تغییرات تکنولوژیکی اثربخشی فرآیندهای مدیریت نوآوری و مدیریت کیفیت است، که به طور جمعی توانایی شرکت را برای ایجاد ارزش های مصرف کننده جدید و حفظ پارامترهای تعیین شده ارزش مصرف کننده، که بر اساس آن در بازار قرار می گیرد، تضمین می کند.  با توجه به اینکه این معیارها چند جزئی هستند و نمی توان به وضوح کمیت آن را تعیین کرد، رویکردهای روش شناختی منطق فازی برای ارزیابی کلیت حالت های آنها استفاده شد و پارامترهای پراکندگی شاخص های فردی تعیین شد.  تایید توسعه نویسنده برای تعدادی از شرکت های ماشین سازی منطقهA که رقبای مستقیم در بازار محلی هستند، انجام شد. محاسبات قانونی بودن این رویکرد و کاربرد عملی آن، از جمله برای شرکت های ماشین سازی صنعت مهندسی برق را تایید کرد. افزایش تضادها(افزایش درگیری ها) در فضای اقتصاد جهانی در سال‌های اخیر تا حد زیادی با موسوم به «انتقال سبز» مرتبط است که به طور قابل توجهی تعادل نسبی را بین شرکت‌کنندگان در مبادله کالاها و منابع در اکثر بازارهای مصرفی مختل کرده است. فصل سوم:روش تحقیق روش شناسی این تحقیق شامل مفاهیم و روش های نظری متعددی است که با هدف پرداختن به جنبه های مختلف تکلیف تعیین شده انجام می شود. به طور مشخص: * برای تعیین تابع هدف تغییرات فناورانه و شناسایی کارکردهای ساختاری سیستم مدیریت که در ف, ...ادامه مطلب

  • همه زير بار منت شهيدان هستيم

  • حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز یکشنبه 28 خرداد 1396 در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم و شهدای مرزبان، با تأکید بر اینکه شهدا حق حیات بر این کشور دارند و همه مردم و مسئولان باید خود را زیر بار منت شهدا و خانواده شهدا بدانند، به سخنان خصمانه و تهدیدآمیز اخیر مقامات ا, ...ادامه مطلب

  • من بودم و کعبه و خدا

  • سالهاست از آن روزها گذشته... ايام فاطميه بود. براي اولين بار راهي سرزمين وحي شده بودم. روح وجانم سرشار از عشق به خانم و سرورم خانم فاطمه ي زهرا سلام الله بود. همه جا از ايشان ياري مي طلبيدم. تنها بودم...يادش گرامي آن روز... ظهر يک روز گرم تابستاني... صحنِ با صفاي مسجد الحرام خلوت بود. دقايقي بعد از نماز ظهر، من بودم و کعبه و خدا... يارب ز گناه خويش، شرمنده منم... اما خدا غفار تويي. شاه تويي. بنده منم. چقدر هوايي که قلبم در آن مي تپيد باصفا بود. چقدر صحنه اي که چشمهايم در آن شناور بود وسيع و شفاف بود. چقدر سرعت داشت موجي که براي رسيدن به ديوار کعبه برآن سوار ميشدم. و آن اقيانوسي که فاصله ي من بود تا خداوندِ رحمن و رحيم چه آب شيريني داشت... من آن روز ظهر بعداز نماز ظهر وعصر در آن گرما تنها نشسته بودم در ميان صحن مسجد الحرام و با تمام قدرت خيره شده بودم به کعبه و با تمام توان آن صحنه تا بيشترين ها را براي تمام عمرم از آن لحظات براي خودم ذخيره کنم...من بودم و کعبه اي که رو به سوي او نشسته بودم تا تمام حرفهايم را با خدا بزنم... من بودم و کعبه... ,من بودم و حاجی نصرت,من بودم ودل بود وکناری,من بودم و چشمان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها